از ویندوز ویستا تا ویندوز هشت؛ از افول تا افول

مرد پرانرژی و بی‌پروای سال‌های نه‌چندان دور مایکروسافت دیگر در این شرکت سمتی ندارد. صحبت از استیو بالمر است، مدیر قوی هیکل با سری تراشیده و البته چشمانی آبی که بیشتر به یک تاجر املاک شبیه است تا مدیرعامل سابق بزرگ‌ترین شرکت نرم‌افزاری دنیا. اما این نابغه ریاضی برخلاف ظاهر نه‌چندان دیجیتالی‌اش آن‌چنان در سرنوشت این شرکت تاثیرگذار بود که می‌توان دوران مایکروسافت را به قبل و بعد از ورود او به این شرکت تقسیم کرد. هم‌دانشگاهی قدیمی گیتس از میانه‌های راه به شرکت نوپای مایکروسافت پیوست، اما از همان ابتدا توانست مسیر پیشرفت را پیدا کند. او که در تمام پست های مدیریت مایکروسافت تجربه فعالیت داشته است، از سال ۱۹۸۱ فعالیت خود را در این شرکت آغاز کرد. بالمر که بین ۵۰ مرد ثروتمند جهان قرار دارد، تمام ثروت خود را از طریق مایکروسافت به دست آورده است. فعالیت حیاتی او از پاییز سال ۱۹۹۲ به عنوان معاون ارشد این شرکت شروع شد و پس از آن رهبری تیم توسعه دات نت را برعهده گرفت. پس از آن از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱ به عنوان رئیس مایکروسافت انتخاب شد تا پس از بیل گیتس که رئیس هیئت مدیره بود، به شخص دوم مایکروسافت بدل شود. سپس در سال ۲۰۰۱ به طور رسمی به عنوان مدیرعامل این شرکت معرفی شد و جای دوست قدیمی خود را اشغال کرد.

با روی کار آمدن بالمر درآمد سالانه این شرکت از ۲۵ میلیارد دلار در سال به ۷۰ میلیارد دلار افزایش پیدا کرد. این در حالی است که سود خالص این شرکت به ۲۳ میلیارد دلار رسید یعنی حدود ۲۱۵ درصد رشد داشت. با تمام اینها، رابطه گیتس و بالمر کم کم شکرآب شد. ریشه این اختلاف از پروژه‌ای شروع شد که «لانگ هورن» نام داشت و بعدها با نام «ویستا» متولد شد. در آن زمان بالمر به عنوان مدیرعامل شرکت اصرار داشت که مایکروسافت توان اصلی خود را روی توسعه در مسیر تلفن‌های همراه قرار دهد و گیتس به عنوان رئیس هیات مدیره دیگر اعضا را متقاعد کرد تا تیم اصلی توسعه مایکروسافت، توان خود را خرج توسعه سیستم‌عاملی با نام لانگ هورن کند. پس از شکست پروژه لانگ هورن، بالمر توانست قدرت بیشتر در متقاعد کردن اعضا را به دست آورد و در همین زمان بود که گیتس برای همیشه میز مدیریت را در مایکروسافت ترک کرد و درجه خود را تا یک سهامدار ساده پایین آورد. اختلافات این دو زمانی به نقطه اوج خود رسید که بالمر برای متقاعد کردن هیات مدیره برای خرید نوکیا به هر دری زد و در آخر توانست برخلاف نظر گیتس این کار را انجام دهد. او بارها گفته است که برای چرخاندن چرخ شرکت هیچ نیازی به گیتس ندارند. بالمر همچنین در آخرین مصاحبه خود پس از کنار رفتن‌اش، گیتس را مسبب اصلی شکست پروژه ویندوز ۸ و سرمایه‌گذاری روی نوکیا دانسته است، چرا که با پافشاری روی پروژه لانگ هورن و فعالیت نکردن در حوزه موبایل، این شرکت را سال‌ها عقب انداخت.

هشتمین تیر خلاص
با آمدن ویندوز هفت، نجات دوباره مایکروسافت از منجلاب ویستا که به نظر می‌رسید قرار است ویندوز را هم با خود به پایین بکشد، خوب پیش می‌رفت و درصد بالای استفاده کاربران از هفتمین وارث نشان‌دهنده آن بود که هفت خیلی زود محبوب شده است. اما به دلیل تحولاتی که به واسطه مورد عجیب آقای جابز در دنیای گجت‌ها پیش آمده بود و هر روز به تعداد افرادی که ترجیح می‌دادند ساعت‌های خود را به جای اینکه پشت لپ‌تاپ و کامپیوترشان بگذرانند با گوشی هوشمند و تبلت‌شان بگذرانند، افزوده می‌شد. همین مسأله زنگ خطری جدی را برای مایکروسافت به صدا در آورد تا قبول کند که باید جدی‌تر به تلفن‌های هوشمند فکر کند.
این شرکت به واسطه سیستم‌عامل ویندوزفون و همکاری چند ساله با اچ‌تی‌سی و پس از آن نوکیا، ید طولایی در تلفن‌های همراه داشت، اما هیچ وقت آن را آن‌قدر جدی نگرفته بود که بخواهد از کم‌رنگ بودن در دنیای تلفن‌های هوشمند بد به دلش راه دهد. دنیا در حال تغییر بود و تعداد کاربران اندروید و آی‌اواس هر روز بیشتر از کاربران ویندوز می‌شد. پس باید چاره‌ای می‌اندیشید؛ راه‌حلی که هم بتواند ویندوزفون را احیا کند و هم کلید ورود به دنیای تبلت‌ها باشد. بالمر که از ابتدا هم اصرار زیادی برای ورود به دنیای تلفن‌های همراه داشت، پروژه تولید نسخه هشتم ویندوز را یک سال به عقب انداخت تا بتواند اکسیر نجات بخش ویندوزفون را پیدا کند. هدف این بود؛ ساخت سیستم‌عاملی برای همه، سیستم‌عاملی با یک رابط کاربری مشترک برای تلفن همراه، تبلت و البته تمام کامپیوترها. مایکروسافت برای این کار باید روی خیلی چیزها پا می‌گذاشت تا بتواند به آنچه می‌خواست برسد، نتیجه محصولی بود که مدیران مایکروسافت آن را انقلابی می‌خواندند:«ویندوز هشت و رابط کاربری مترو» که قرار بود تلفن همراه، تبلت و کامپیوترهای خانگی را به هم گره بزند. شایعات خیلی قبل‌تر در مورد هشتمین سلحشور مایکروسافت آغاز شد و بیشتر صاحب‌نظران دنیای دیجیتال در مورد این سیستم‌عامل انقلابی اظهارنظر کردند. پاول اتلینی، مدیرعامل اینتل به کارمندانش در تایوان گفته بود که ویندوز ۸ قبل از اینکه کاملا آماده شود، عرضه خواهد شد، بنابراین همچنان به پیشرفت نیاز دارد. خبرگزاری گارتنر آن را یک قمار بزرگ برای مایکروسافت خواند و تخمین زد که تنها ۸ درصد از کاربران به استفاده از این سیستم‌عامل تن می‌دهند. در پس این اظهارنظرها تنها یک واکنش از طرف بالمر، مدیرعامل وقت مایکروسافت شنیده شد:«اکنون زمان آن رسیده که به دریایی توفانی بزنیم و اقدامی جسورانه انجام دهیم، چرا که در حال حاضر اگر شکست هم بخوریم، چندان فرقی با بی‌تفاوتی ندارد. » سرانجام در زمان لازم ویندوز ۸ به بازار آمد و به دنبال آن مایکروسافت که زیاد به ساخت گجت‌ها عادت نداشت سرفیس را با عنوان اولین تبلت ویندوز هشتی به بازار فرستاد.
مایکروسافت حتی نوکیا را هم خرید تا با داشتن یک پادشاه شکست خورده، تاج و تخت را یک بار دیگر به او برگرداند، اما اوضاع آن‌طور که مدیران مایکروسافت انتظار داشتند پیش نرفت. ویندوز انقلابی و خوش خط و خال، تو زرد از آب درآمد و با وجود ظاهر دلربایش خیلی زود دل کاربرانش را زد. مترو آن چیزی که همه انتظار داشتند نبود و کاربران سنتی ترجیح می‌دادند در منوهای تو در توی ویندوز قدیمی‌شان بگردند تا آنکه به سراغ کاشی‌های هوشمند تو خالی بروند. به گزارش بلومبرگ ۳۲ درصد از کسانی که ویندوز ۸ را روی دستگاه‌شان نصب کرده بودند، به بازگشت به نسخه قبلی رضایت دادند و به سراغ ویندوز هفت قابل اعتماد رفتند. سردبیر «وب یوزر» در مورد ویندوز ۸ گفت: «واقعا دل‌فریب است اما الان چهار روز است که به دنبال دکمه به‌روزرسانی می‌گردم اما انگار خبری از آن نیست.» سردبیر مک ورد در یک برنامه تلویزیونی گفت:« استفاده از ویندوز۸ آن‌قدر وسوسه‌انگیز بود که آن را روی مک‌ام نصب کردم. یک ساعت انتظار کشیدم تا سیستم‌عامل نصب و اجرا شود، زمان تحمل من تنها ۶ دقیقه بود و سپس ۱۷ دقیقه زمان برد تا آن را پاک کنم.»